افسردگي در خانم ها ودر افراد مجرد و مطلقه شايع تر است . هيچ ارتباطي با وضعيت اجتماعي _ اقتصادي ندارد . هيچ تفاوتي ميان گروههاي نژادي و مذهبي ديده نمي شود .
علايم باليني
· خلق افسرده
· Anhedonia: ناتواني در لذت بردن
· انزواي اجتماعي
· فقدان انگيزه
· تحمل كم براي ناكامي
علايم نباتي
o فقدان ليبيدو (ميل جنسي)
o بي اشتهايي و در نتيجه كاهش وزن
o پرخوري و در نتيجه افزايش وزن
o كاهش ميزان انرژي و خستگي پذيري
o قاعدگي نامنظم
o بيدار شدن در صبح زود
o پرخوابي
o تغييرات شبانه روزي (علايم در صبح بدتر است )
o يبوست
o خشكي دهان
o سر درد
نشانه هاي معاينه
§ وضعيت ظاهري
_ كندي رواني _ حركتي
_ارتباط چشمي ضعيف
_گريان بودن
_نگاه به پايين
_بي توجهي به ظاهر فردي
عاطفه : محدود يا ناپايدار
گفتار: كم بودن ، خود بخودي نيست ، آهسته ، يكنواخت (low monotone) با وقفه هاي طولاني
خلق : افسرده ، تحريك پذير ، ناكام و غمگين
محتواي فكر : افكار خودكشي ، احساس نااميدي ، بي ارزشي و گناه ، اشتغال ذهني در مورد بدن ، دودلي ، فقر محتواي فكر ، فقر گفتار ، توهم و هذيان سازگار با خلق
شناخت : حواس پرتي ،اشكال در تمركز ، شكايت از ضعف حافظه ، اختلال موقعيت سنجي ، اختلال در تفكر انتزاعي
بينش و قضاوت : مختل است .
نكته: شكايت هاي جسمي مانند علايم قلبي ، گوارشي ، ادراري _ تناسلي ، كمر درد و علايم ارتوپديك ممكن است تظاهر اصلي بيماري باشد و افسردگي مخفي باشد .
نكته : در صورت وجود هذيان و توهم در اختلال افسردگي ، محتواي هذيان ها با خلق افسرده سازگار است مانند هذيان گناه ، فقر ، گزند و آسيب ، خود نيست انگاري و هذيان جسمي
نكته : هذيان هاي ناسازگار با خلق مطرح كننده اسكيزوفرني است .
*علايم افسردگي در سنين مختلف :
علايم افسردگي در سنين مختلف تفاوت هايي دارد :
_ پيش از بلوغ : شكايت هاي جسمي ، بي قراري ، توهم شنوايي تك صدايي ، اختلال اضطرابي و فوبيا
_ نوجواني: سوء مصرف مواد ، رفتار ضد اجتماعي ، فرار از مدرسه ، مشكلات تحصيلي ، بي بند و باري جنسي ، افزايش حساسيت به طرد شدن و بهداشت نامناسب
_ سالمندي : نقايص شناختي ( اختلال حافظه ، اختلال موقعيت سنجي ، كنفوزيون) ، دمانس كاذب ، آپاتي و حواس پرسي
تشخيص افسردگي اساسي:
جهت تشخيص افسردگي اساسي بايد يكي از دو علامت خلق افسرده و فقدان علاقه يا لذت و حداقل 5 مورد از علايم زير براي 2 هفته و در اكثر اوقات وجود داشته باشد و موجب تغيير عملكرد فرد شده باشد .
ساير انواع افسردگي
افسردگي melancholic
افسردگي ملانكوليك با از دست دادن لذت يا فقدان واكنش نسبت به محرك هاي لذت بخش مشخص مي شود . افسردگي صبح ها شديدتر است . بيمار صبح زود از خواب بيدار مي شود . دچار بي اشتهايي و كاهش وزن مي شود و احساس شديد يا نامتناسب گناه دارد .
افسردگي مزمن
افسردگي مزمن حداقل 2 سال طول مي كشد . در مردان مسن به ويژه در زمينه سوء مصرف الكل و مواد مشاهده مي شود . و پاسخ ضعيفي به درمان دارويي دارد .
اختلال عاطفي فصلي(Seasonal affective disorder)
اين افسردگي در پاييز و زمستان ايجاد مي شود . با متابوليسم غير طبيعي ملاتونين مرتبط است و موجب پرخوابي ، پر خوري و كندي رواني _ حركتي مي شود . در درمان آن قرار گرفتن در معرض روشنايي يا نور مصنوعي به مدت 2 تا 6 ساعت در روز توصيه مي شود .
افسردگي پس از زايمان
اين افسردگي در طي 4 هفته پس از زايمان شروع مي شود و اغلب در افراد داراي سابقه اختلال خلقي يا ساير اختلالات روانپزشكي ديده مي شود . علايم آن شامل بي خوابي شديد ، ناپايداري خلق و خستگي است . گاه همراه با افكار خودكشي و كشتن شير خوار است .
افسردگي آتيپيك
در اين افسردگي كه در خانم ها شايع تر است ، به جاي كاهش وزن و بي خوابي ، افزايش وزن و پرخوابي بروز مي كند.
افسردگي كاتاتونيك
اين افسردگي با عاطفه كند (blunted affect) ، گوشه گيري ، منفي كاري ، كندي رواني _ حركتي همراه با وضعيت گيري بدن (posturing) و انعطاف پذيري مومي مشخص مي شود و به درمان با ECT (شوك ) پاسخ مي دهد .
افسردگي در كودكان
افسردگي در كودكان علائم مشابه افسردگي در بزرگسالان ايجاد مي كند . گاهي ممكن است افسردگي در كودكان به صورت فرار از خانه ، ترس از مدرسه و سوء مصرف مواد بروز كند (masked depression)
افسردگي سايكوتيك
در اين حالت بيمار مبتلا به افسردگي دچار توهم و هذيان مي شود . اين هذيان ها با خلق بيمار سازگار هستند ، مانند هذيان گناه ، فقر ، گزند و آسيب ، nihilistic و هذيان جسمي
نكته : هذيان هاي ناسازگار با خلق مطرح كننده اسكيزوفرني هستند .
اختلال ديس تاميك
اين اختلال در خانم ها شايع تر است و اغلب در افرادي روي مي دهد كه سابقه فشارهاي رواني طولاني مدت را داشته اند. اغلب همزمان با ساير اختلالات روانپزشكي مانند سوء مصرف مواد ، اختلال شخصيت و اختلال وسواسي جبري روي مي دهد . در بستگان درجه اول مبتلايان به اختلال افسردگي شايع است .
نكته : اختلال ديس تايميك با اختلال افسردگي اساسي داراي تفاوت هايي است ، مانند :
v شدت كمتر
v سير مزمن تر
v بدتر شدن علايم در اواخر روز
اختلال ديس تايميك با خلق افسرده به مدت حداقل 2 سال (در كودكان و نوجوانان به مدت 1 سال حتي با خلق تحريك پذير ) و حداقل دو مورد از موارد زير تشخيص داده مي شود :
بيمار در طي اين مدت نبايد بيش از 2 ماه بدون علامت باشد يا دچار اختلال افسردگي اساسي شده باشد .
علايم فوق نبايد ناشي از اسكيزوفرني، اختلال هذياني ، بيماري طبي عمومي و اثرات مستقيم سوء مصرف مواد باشد .
تشخيص افتراقي
اسكيزوفرني ممكن است علايمي شبيه مانيا يا اختلال افسردگي ايجاد كند . وجود هذيان هاي غير مرتبط با خلق مانند هذيان تزريق افكار (thought insertion) ،پخش افكار (thought broadcasting) ، گسيختگي تداعي ها (loosening of association) ، اختلال واقعيت سنجي و رفتارهاي عجيب و غريب مطرح كننده اسكيزوفرني است .
درمان
70 تا 80 درصد بيماران مبتلا به اختلال افسردگي قابل درمان هستند . در درمان اين اختلال از دارو همراه با روان درماني استفاده مي شود .
درمان با ECT(شوك )
درمان با ECT در موارد مقاوم اختلال افسردگي اساسي و در درمان افسردگي اساسي همراه با تظاهرات سايكوتيك سودمند است . در مواردي نيز كه پاسخ درماني سريع مورد نياز است يا عوارض جانبي داروها را تحمل نمي كند از اين روش درماني استفاده مي شود .
مراقبت هاي پايان زندگي و سوگ
Euthanasia:
اوتانازي تلاش عمدي پزشك در جهت كمك به مرگ بيمار است و اين عمل غير قانوني و غير اخلاقي است .
خودكشي به كمك پزشك:
پزشك با ارائه اطلاعات يا فراهم كردن وسايل لازم ، بيمار را قادر مي سازد به زندگي خود خاتمه دهد .
سوگ
سوگ سندرمي است كه معمولا با از دست دادن يكي از عزيزان بروز مي كند .
سوگ ممكن است به دلايلي غير از مرگ عزيزان نيز روي دهد :
1- جدا شدن عزيزان به واسطه جدايي ، طلاق يا زنداني شدن
2- از دست دادن موقعيت يا شيء كه داراي ارزش احساسي زيادي براي فرد بوده است مانند از دست دادن شغل يا منصب با ارزش
3- از دست دادن چيز محبوبي كه در تصور فرد بوده است مانند مرگ جنين در داخل رحم يا تولد نوزاد ناقص الخلقه
4- آسيب خود شيفتگي مانند قطع اندام يا ماستكتومي(برداشت كامل بافت پستاني)
مراحل سوگ
1- كرختي (numbness) يا اعتراض : اين مرحله با ناراحتي ، ترس و عصبانيت مشخص مي شود .
2- اشتياق ديدار و جستجوي فرد از دست رفته : در اين مرحله زندگي دنيوي به نظر پوچ و بي معني مي رسد ولي عزت نفس آسيبي نمي بيند .اشتغال ذهني درباره فرد از دست رفته ، نا آرامي فيزيكي ، گريستن و خشم در اين مرحله شايع است .
3- آشفتگي (disorganization) و ياس : نا ارامي و بي هدف بودن ، افزايش اشتغال ذهني در مورد مسائل جسمي ، كناره گيري ، درونگرايي ، تحريك پذيري و بازسازي مكرر خاطرات از ويژگي هاي اين مرحله است .
4- ساماندهي مجدد : با جايگزين كردن الگوها ، اهداف و افراد جديد ، سوگ كاهش مي يابد . همانند سازي با افراد از دست رفته روي مي دهد .
افتراق سوگ از افسردگي
v افكار خود كشي در سوگ نادر و در افسردگي شايع است .
v در سوگ فرد خود را در مورد نحوه رفتار با متوفي مقصر مي داند . در افسردگي فرد خود را به طور كلي مقصر مي داند .
v سوگ موجب برانگيختن همدلي وهمدردي در روابط بين فردي مي شود ولي در افسردگي موجب بروز ناراحتي و تحريك پذيري در روابط بين فردي مي شود .
v در سوگ احساس كلي بي ارزش بودن وجود ندارد. فرد افسرده خودرا از تمام جهات بد و بي ارزش مي داند .
v واكنش سوگ به تدريج فروكش مي كند و معمولا پس از 6 ماه تا 1 سال برطرف مي شود . علايم افسردگي برطرف نمي شود و ممكن است به تدريج بدتر شود .
v واكنش سوگ با اطمينان دهي و تماس هاي اجتماعي بهتر مي شود . افسردگي با اطمينان دهي بهتر نمي شود و اين افراد از تماس هاي اجتماعي خودداري مي كنند .
v داروهاي ضد افسردگي در درمان علايم سوگ كمكي نمي كند ولي موجب بهبودي علايم افسردگي مي شوند.
عوامل خطر بروز افسردگي پس از مرگ همسر
كنترل و درمان سوگ
واكنش بيمار نسبت به ابتلا به يك بيماري لاعلاج و كشنده :
مرحله يك _ شوك و انكار : واكنش اوليه بيمار شوك است و به دنبال آن انكار پيش مي آيد . بيمار همه چيز را اشتباه مي داند و با مراجعه به پزشكان مختلف به دنبال كسي است كه نظر وي را تائيد كند .
مرحله 2_ خشم : بيمار ناتوان ، تحريك پذير و عصباني است و مي پرسد چرا من ؟
خشم بيمار ممكن است متوجه پزشكان ، كاركنان بيمارستان و اعضاي خانواده باشد . گاهي فرد بيماري خود را مجازاتي براي اشتباهات و اعمال نادرست خود مي داند ، بنابراين ممكن است نسبت به خود عصباني باشد .
مرحله 3_ چانه زني : بيمار ممكن است تلاش كند با پزشكان ، دوستان يا حتي خدا مذاكره كند تا در صورت بهبودي ، به عهد خود وفا كند مانند كمك كردن به نيازمندان ، مرتب به مسجد رفتن
مرحله 4_ افسردگي: در اين مرحله بيمار دچار علايم افسردگي از جمله كناره گيري ، كندي رواني –حركتي ، اختلال خواب ، نااميدي و گاهي افكار خودكشي مي شود .
مرحله 5 _ پذيرش: بيمار مي پذيرد كه مرگ گريز ناپذير و براي همه است و تسليم آن مي شود .
نكاني در مورد گفتن خبر بد به بيمار:
o بسياري از بيماران مايلند كه از تشخيص خود آگاه باشند ولي برخي تمايلي به دانستن آن ندارند بنابراين بر اساس تمايل بيمار تصميم بگيريد .
o بيمار را نااميد نكنيد و با انكار وي مخالفت نكنيد .
o به بيمار اطمينان دهيد و از او مراقبت كنيد .
o پس از آگاه كردن بيمار از تشخيص ، مدتي در كنار وي باشيد چون ممكن است وي دچار شوك شود . بيمار را تشويق كنيد سوال كند و پاسخ هاي صادقانه اي به وي بدهيد .
o در صورت امكان چند ساعت بعد مجددا بيمار را ملاقات كنيد .
o اگر بيمار دچار اضطراب شده ميتوان براي 24 تا 48 ساعت به وي ديازپام بدهيد .
o اعضاي خانواده را از واقعيت آگاه كنيد . به آنها توصيه كنيد به ملاقات بيمار بروند و به وي اجازه دهند در مورد ترس خود صحبت كند .
مطالب فوق از كتاب كاپلان رفرانس روانپزشكي تهيه شده است